تصویر جلد کتاب دسامبر اثر مشترک الکساندر کلوگه و گرهارت ریشتر
روایت سنگ بنای هر گونه کنش ادبی، زبانی و هنری است. طبق نظر رولان بارت، روایت انواع شگرفی از ژانرها را در بر میگیرد که در ساختهای متفاوتی توزیع شدهاند. روایت در تعریف ابتدایی، به درک انسان از مفهوم زمان کمک میکند. در واقع، ادراک روایی، جزء مهمی از زندگی بشر و شیوهی نگرش او به دنیا است که در انواع قالبها، حتی تصویر ایستا حضور دارد، چرا که نفس مواجهه با تصویر، منجر به نقش بستن کلمه در ذهن مخاطب میشود و این خود آغازی بر یک روایت است. مطابق تعریف اندی استفورد (Andy Stafford)، یکی از انواع عکسمتن، مشارکت همزمان نویسنده و عکاس در تولید اثر است، اگرچه بیشتر انواع عکسمتن در دستهی گذشتهگرا قرارمیگیرند.
در این نوشته به معرفی کتاب دسامبر پرداخته میشود که با مشارکت الکساندر کلوگه بهعنوان نویسنده و گرهارت ریشتر بهعنوان عکاس در سال ۲۰۱۱ منتشر شده است. این کتاب مشتمل بر ۳۹ عکس و ۳۹ روایت داستانی است. الکساندر کلوگه و گرهارت ریشتر از آخرین ماه سال میلادی برای روایت و تفسیر فلسفی و شاعرانهی خود از زمان، سرنوشت، انتخاب و حتی عشق بهره میگیرند.
الکساندر کلوگه (متولد ۱۹۳۲) کارگردان و نویسندهی شاخص آلمانی و از چهرههای برجستهی موج نو آلمان است که در آثارش با گذشتهی آلمان برخوردی جسورانه دارد. سینمای او بیشتر بهعنوان سینمای هنری و روشنفکری و با هدف بازآفرینی پویا و خلاق زندگی شناخته میشود. او شاهد آگاه زمانه است و تیرگیهای تاریخ را موشکافانه تحلیل میکند. آثار نوشتاری کلوگه بیشتر پس از سال ۲۰۰۰ منتشر شدهاند.
گرهارت ریشتر (متولد ۱۹۳۲) هنرمند شاخص آلمانی—عکاس ونقاش—در آثارش به تجربهی واقعیت تاریخ دست مییابد. آثار نقاشی ریشتر بین واقعیتگرایی و انتزاع در نوسان هستند و در حال حاضر، موزهی آثار او در درسدن آلمان میزبان مشتاقان هنر است.
گرهارت ریشتر از عکسها برای تصویرسازی بهره میگیرد. از جمله معروفترین آثار او، میتوان به «اطلس» اشاره کرد که در نقاط مختلف جهان به نمایش گذاشته شده و مورد توجه قرار گرفته است. او که بمباران تاریخی درسدن در خلال جنگ جهان دوم را در دوران نوجوانی تجربه کرده، به بازسازی این واقعه با تلفیق عکس و نقاشی پرداخته است.
چگونه میتوان تاریخ را متفاوت نوشت و اگر جزییات متفاوت بودند، تاریخ چگونه تغییر میکرد؟ اینها پرسشهای بنیادی مورد توجه الکساندر کلوگه در دسامبر بودهاند. تأثیر متقابل انسان و طبیعت بر یکدیگر نیز از موضوعات محوری دسامبر است؛ به عبارتی، دسامبر را میتوان تلاش کلوگه و ریشتر برای روایت طبیعت دانست.
تمامی عکسهای کتاب دسامبر مربوط به مناظر زمستانی هستند. هیچ شخصیت انسانی در عکسها مشاهده نمیشود. عکسهای کلوگه در برخورد نخست، حاصل ثبتهای معمول در یک پرسهزنی زمستانی به نظر میرسند. آسمان خاکستری و نور کم محیط، مانع از تشخیص دقیق زمان میشود. عکسها عمدتاً مناظری از جنگلی برفی و شاخههای مدفون در برف را نشان میدهند و هیچ یک واجد روایتی ویژه نیستند، اما ناگهان در عکس ارائهشده در صفحهی ۷۰ ترجمهی انگلیسی کتاب (مترجم: مارتین چالمرز) گوزنی ظاهر میشود. با این وجود، پس از این عکس مجدداً فضای عکسها مشابه قبل ادامه مییابد. حضور مطلق طبیعت و غیاب انسان و نمادهای وابسته به انسان، وجه غالب این عکسها است.
در انتهای کتاب، ریشتر به زیستگاه انسانی نزدیک شده، تصویر ساختمانی را به نمایش میگذارد که میتواند هتل یا مجتمع آپارتمانی باشد و عکس انتهایی همراه با صفحهای سفید، جادهای با مقصدی نامعلوم در فضایی سرد و برفی است. بنا بر مصاحبههای الکساندر کلوگه، دسامبر نتیجه اقامت مشترک او و کلوگه در هتلی در دسامبر سال ۲۰۰۹ بوده است.
آنچه در عکسهای دسامبر حایز اهمیت است، چیدمان هنرمندانهی عکسها است. به عنوان مثال، عکاس در شب کریسمس (تاریخ روایت: ۲۴ دسامبر ۱۹۴۳) با گوزن مواجه میشود. تری ددووْ (Thierry de Duve)، هنرمند و نظریهپرداز بلژیکی، عکس را رویداد یا تصویر میداند. با این وجود، عکسهای ریشتر را نمیتوان مشخصاً در هیچ یک از این دو گروه قرار داد. عکسها از سویی پیوندی کمرنگ (مشابه آنچه دربارهی عکس صفحهی ۷۰ کتاب عنوان شد) با زمان دارند و با نزدیک شدن به حضور تلویحی انسان، واجد عناصر پررنگ میشوند. از سویی دیگر، بسیاری از آنها قابل جابهجایی با یکدیگر هستند، بدون آن که روایت دسامبر را مخدوش کنند.
آیا ظهور گوزن در جنگل را میتوان بهمنزلهی یک رویداد دانست یا ریشتر انتظارات مخاطب را بهشیوهای بازیگوشانه درگیر میکند؟ شاید تلاش ریشتر را بتوان نمایش چیرگی طبیعت بر انسان دانست؛ آنچه انسان مدرن در نفی آن کوشیده است.
همهی روایتهای کتاب، تاریخ دارند و بازهی زمانی روایتها از سالها پیش از میلاد مسیح و عصر یخبندان تا سال ۲۰۰۹ در حرکت و بیشترین تمرکز آن بر سالهای جنگ جهانی دوم است. نخستین روایت کتاب این گونه آغاز می شود: اول دسامبر ۱۹۴۱- طوفان یخ در خط مقدم مسکو. با نگاهی به عکس میتوان دریافت که طوفان یخ در عکس وجود ندارد!
با مرور ادامهی کتاب متوجه میشویم که تمامی روایتها دربارهی روسیه نیست و بیشتر فضاسازی سرما در کتاب اتفاق افتاده است که با نام اثر «دسامبر» بهعنوان سردترین ماه سال همخوانی دارد. اگرچه باید عنوان کرد دیالوگ عکس و متن و متعاقب آن رسیدن به عکسمتن در برخی روایتها محکمتر و واضحتر اتفاق میافتد.
بهجز آدولف هیتلر و میخاییل گورباچوف، تنها شخصیت تکراری در روایت دسامبر راهبهای با نام آندره بیتوف است. او معیار زمانی خودساخته و عجیبی دارد. دسامبر تقویمی است که عدم کفایت تقویم را نشان می دهد و ماهیت زمان را تضعیف میکند.
روایتها در دسامبر به دو بخش تقویمی و تفسیری طبقهبندی میشوند. در بخش نخست، متنهایی مربوط به روزهای ماه دسامبر در سالهای مختلف ارائه میشوند. در این روایتها، حوادث، بحرانها، فرصتهای ازدسترفته و وقایع تاریخی مربوط به هیتلر آورده شدهاند که از آن جمله میتوان به تجربهی نزدیکبهمرگ او در نتیجهی برخورد با یک رانندهی مزاحم و لغزندهبودن جادهای برفی در سال ۱۹۳۱ اشاره کرد. کلوگه در روایتهایش بر عنصر «تاریخ» تأکید دارد و از قالب عکسمتن برای بیان، تأویل و تفسیر تاریخ بهره میگیرد؛ رویکردی که در برخی آثار عکسمتن دابلیو-جی-زبالد و الکساندر همون نیز دیده میشود.
به این ترتیب، دسامبر بهعنوان اثر مشترک دو هنرمند معروف آلمانی در قالب عکسمتن روایت تجربهی زیستهی کلوگه و ریشتر در بستر تاریخی با محوریت جنگ جهانی دوم بهعنوان پدیدهای اجتماعی-فرهنگی- سیاسی است. این گونهی روایی، ظرفیت بسیاری، بهویژه در پرداخت تاریخ دارد که هنرمندان نوگرا میتوانند از آن برای بیان و انتقال دریافتهای خود بهشیوهای متفاوت و تأثیرگذار بهره بگیرند.